غذاخوردن نیاز بدن به موادمغذی را برطرف میکند و لازمهی بقای انسان است. اختراعات از گذشته تا امروز صنعت غذا را متحول و غذاخوردن را برای انسان راحتتر و لذتبخشتر کرده است. تحولات صنعت غذا همچنان ادامه دارد و در عصر دیجیتال، سرعت آن بیشتر از هر زمانی احساس میشود.
امروزه، استارتاپهای زیادی در صنعت غذا فعالیت میکنند و با ایدههای خلاقانهی خود قصد دارند این صنعت را بهکلی متحول کنند. اینها استارتاپهایی هستند که محصولات خود را با هدف افزایش راحتی انسان ارائه میدهند یا اهداف بزرگتری مانند حفظ محیطزیست دارند و با کمک فناوری پیشرفتهی خود از شکار بیرویه و انقراض گونههای حیوانی جلوگیری میکنند.
ساختن گوشت ماهی در آزمایشگاه، پیداکردن درختان و گیاهان آلوده به آفت بهکمک هوش مصنوعی، افزایش طول عمر موادغذایی و تهیهی غذای مایع، تنها برخی از ایدههای جالب استارتاپهایی هستند که در چند سال آینده، روش غذاخوردن ما را بهکل تغییر میدهند.
در این مقالهی زومیت، ابتدا استارتاپهایی را معرفی میکنیم که به تهیهی موادغذایی سالم کمک میکنند. سپس، ایدهی خلاقانهی سایر استارتاپها و تلاش آنها برای تبدیل دنیا به جایی بهتر را بررسی میکنیم.
تهیهی موادغذایی تازه، همیشه یکی از دغدغههای بزرگ ما محسوب میشود. استارتاپ HERE مستقیما با کشاورزان مستقل کار میکند تا محصولات آنها را بهشکل آبمیوه و دیپ و سس سالاد بهدست مصرفکنندگان برساند. در سال ۲۰۱۷، ناتان لورل این استارتاپ را در آمریکا بنیانگذاری کرد و محصولات کشاورزان مستقل را بدون مواد افزودنی بستهبندی میکند؛ بههمیندلیل، تمام این محصولات در یخچال نگهداری میشوند. تمام محصولات زائد این استارتاپ به کود تبدیل میشوند و ۲۰ درصد مواداولیه از محصولات ناقص یا بدشکل تشکیل شده است. همچنین، ۱ درصد درآمد سالانهی شرکت برای حمایت به خانوادهی کشاورزان محلی اهدا میشود.
سفارشدادن غذا از رستوران اگرچه در زمان صرفهجویی میکند و راحت است، هیچ چیزی جای غذای خانگی را نمیگیرد؛ غذایی که میدانیم از چه مواداولیهای درست شده و سالم است. بااینحال، موضوع فقط پختن غذا نیست. تهیهی مواداولیهی تازه و پیداکردن دستور تهیهی غذا، یکی دیگر از فرایندهای زمانبری است که آشپزی را سخت میکند. بنابراین، شرکتی که مواداولیهی تازه را همراهبا دستور پخت چند غذا بهطور مرتب برای مشتریهای ارسال کند، ایدهی جالبی بهنظر میرسد.
استارتاپ Hello Fresh با تولید کیتهای غذایی، مشکل تهیهی مواداولیه و پیداکردن دستور پخت غذا را برای کاربرانش حل کرده است. این شرکت هر هفته بستههایی حاوی مواداولیه و دستور تهیهی غذا برای مشتریانش ارسال میکند که برای پختن دو تا چهار وعدهی شام کافی است. رشد ۵۲ درصدی مشتریان شرکت در بازهی زمانی سالهای ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷ نشان میدهد مردم از این ایده استقبال کردهاند.
در سال ۲۰۱۱، دامینیک ریچر و توماس گریسل و جسیکا نیلسون استارتاپ Hello Fresh را در برلین آلمان بنیانگذاری کرد. Hello Fresh یکی از اولین شرکتهای تولید کیت غذایی بود و شرکت راکتاینترنت روی آن سرمایهگذاری کرد. این استارتاپ کارش را در سایر کشورها مانند آمریکا، استرالیا، اتریش، کانادا و انگلستان گسترش داد. اگرچه تا سال ۲۰۱۵، بیش از ۲۵۰,۰۰۰ مشتری داشت، هنوز به سوددهی نرسیده بود. این استارتاپ در همان سال با جذب سرمایهی ۷۵ میلیون دلاری به ارزش ۲.۶ میلیارد دلاری رسید و یونیکورن (استارتاپهایی با ارزش بیش از یک میلیارد دلار) شد.
شرکتهایی مانند Blue Apron و Plated رقبای اصلی Hello Fresh هستند؛ اما وضعیت چندان مناسبی در بازار ندارند؛ زیرا سرمایهگذاران دیگر علاقهی زیادی به سرمایهگذاری روی استارتاپهای تولیدکنندهی کیت غذایی ندارند. باوجوداین، Hello Fresh همچنان به رشد خود ادامه میدهد و در سال ۲۰۱۷، سهام آن بهصورت عمومی در آلمان عرضه شد.
استارتاپهایی که تا اینجا بررسی کردیم، نحوهی تهیه و تحویل موادغذایی یا نحوهی استفاده از آنها را هدف قرار داده بودند اما برخی استارتاپها موادغذایی را با روش متفاوتی تولید میکنند. استارتاپ Beyond Meat یکی از این استارتاپها است که گوشتهای گیاهی تولید میکند و ازنظر مزه و بو به گوشت واقعی شبیه هستند. این استارتاپ طرفداران زیادی دارد و حتی چهرههای شناختهشدهای مانند لئوناردو دیکاپریو روی آن سرمایهگذاری کردهاند. درحالحاضر، محصولات این استارتاپ فقط در آمریکا عرضه میشود؛ اما بهزودی به سایر نقاط دنیا نیز ارسال خواهد شد.
در سال ۲۰۰۹، ایتان براون استارتاپ Beyond Meat را در کالیفرنیا بنیانگذاری کرد. این استارتاپ انواع گوشتهای پروتئینی خود را با ترکیب الیاف پروتئین و مخمر و سایر مواداولیه تهیه میکند. گوشت مرغ این استارتاپ نیز از ترکیب سویا، الیاف پروتئین، فیبر و سایر مواداولیه تهیه میشود و جایگزین سالمی برای گوشت مرغ است.
روش تهیهی گوشت مرغ استارتاپ Beyond Meat بدینترتیب است که ابتدا مواداولیه کاملا با یکدیگر ترکیب و سپس، وارد دستگاهی میشوند که با استفاده از بخار و فشار و آب سرد بافتی شبیه به گوشت مرغ واقعی پیدا میکنند. سپس، گوشتهای گیاهی برش داده و ادویههای لازم به آنها اضافه و قبل از بستهبندی گریل میشوند. تهیهی هر بسته گوشت مرغ گیاهی حدود ۹۰ دقیقه زمان میبرد.
در اینجا، این سؤال مطرح میشود: «گوشتهای پروتئینی ازنظر بافت و مزه با گوشتهای واقعی یکسان هستند؟» پاسخ این سؤال دقیقا دلیل تفاوت این استارتاپ از سایر برندهای تولیدکنندهی گوشت گیاهی است.
مارک بیتمن، روزنامهنگار نیویورکتایمز، بعد از چشیدن مزهی محصولات Beyond Meat گفته نتوانسته تفاوتی بین مرغهای Beyond Meat و مرغهای واقعی تشخیص دهد و از این بهبعد، از گوشتهای گیاهی این برند استفاده خواهد کرد.
استارتاپ Finless Foods با استفاده از زیستشناسی سلولی، ماهی و سایر محصولات دریایی را در محیط آزمایشگاه با قیمت مقرونبهصرفه تولید میکند و معتقد است با استفاده از این فرایند، دیگر نیازی به ماهیگیری نیست.
در سال ۲۰۱۷، برایان ویرواس و مایکل سلدن استارتاپ Finless Foods را در کالیفرنیا بنیانگذاری کردند. هدف Finless Foods این است که غذای سالم دریایی را بدون نیاز به تخریب محیطزیست یا خطرهای بهداشتی ناشی از ماهیگیری سنّتی و آبزیپروری دراختیار تمام مردم قرار دهد.
این استارتاپ از پیشرفتهترین فناوری سلولی کشاورزی برای رشد سلولهای حیوانات دریایی استفاده و محصولات پرطرفدار دریایی را در آزمایشگاه تولید میکند. این، یعنی مردم سراسر دنیا میتوانند محصولات دریایی را با قیمت مناسب و بدون نیاز به ماهیگیری تهیه کنند.
روش تهیهی ماهی آزمایشگاهی بدینترتیب است که ابتدا سلولهای ماهیِ باکیفیت جمعآوری و سپس، با موادمغذی تغذیه میشوند تا رشد کنند. پسازآن، سلولها با استفاده از امکانات تأییدشده تکثیر میشوند و ساختارشان بهشکل گوشت ماهی واقعی درمیآید. درنهایت، گوشتهای تولیدشده به مصرفکنندهها و رستورانها و فروشگاههای موادغذایی عرضه میشود.
استارتاپ Finless Foods کار خودش را با ساخت گوشت ماهی تن بلوفین شروع کرده و قصد دارد با گسترش این روش به اکوسیستم اقیانوسها کمک کند. درحالحاضر، آنها در مرحلهی بذری هستند و ۳.۵ میلیون دلار سرمایه دریافت کردهاند. ماهی تن بلوفین نوعی ماهی است که بهدلیل صید بیرویه در خطر انقراض قرار دارد.
تمام موادغذایی طبیعی پوستهای دارند که از آنها دربرابر سایر عناصر محافظت میکند. استارتاپ Apeel Sciences از این واقعیت استفاده کرده و با اضافهکردن پوستهی موادغذایی ماندگاری آنها را افزایش داده است. این کار باعث میشود میوهها ماندگاری بیشتری داشته باشند و حجم میوههای فاسد کم و از میزان آب موردنیاز برای رشد آنها کاسته شود.
استارتارتاپ Apeel Sciences با اضافهکردن پوشش خوراکی بیمزهای که از مواداولیهی گیاهان تشکیل شده روی میوههایی مانند آواکادو و سایر مرکبات، عمر آنها را دو تا سهبرابر افزایش میدهد. فرمول این استارتاپ میتواند روی میوههایی مانند توتفرنگی، انبه، سیب، موز، کوموکات، مرکبات و مارچوبه اعمال شود.
استارتاپ Apeel Sciences را جیمز راجرز در سال ۲۰۱۲ در گولتا کالیفرنیا بنیان گذاشت. بنیاد بیل و ملیندا گیتس ۱۰۰,۰۰۰ دلار روی این استارتاپ سرمایهگذاری کرده تا میزان فساد موادغذایی در کشورهای درحالتوسعهای را کاهش دهند که با کمبود یخچال مواجه هستند. این استارتاپ بعد از دریافت سرمایه از افرادی مانند بیل گیتس، همبنیانگذار مایکروسافت و شرکت سرمایهگذاری Andreessen Horowitz، تاکانن ۱۱۰ میلیون دلار سرمایه جذب کرده است.
صنعت میوه و سبزیجات بیش از ۵۷.۲ میلیارد دلار در آمریکا ارزش دارد و استارتاپ Apeel Sciences میتواند عمر این مواد را دو تا سهبرابر افزایش دهد.
استارتاپ BrightFarms یکی دیگر از استارتاپهای فعال درزمینهی کشاورزی مبتنی بر فناوری و نوآوری است. این استارتاپ از لامپها و حسگرهای LED برای پرورش سبزیجاتی مانند گوجهفرنگی و کاهو در گلخانه استفاده و محصولات خود را به فروشگاههای بزرگی مانند والمارت عرضه میکند.
درواقع، استارتاپ BrightFarms تلاش میکند شرایط آبوهوایی و خاک مناطق برای پرورش نوع خاصی از سبزیجات را از بین ببرد. بهعنوان مثال، برای رشد و پرورش کاهو شرایط خاصی نیاز است و این باعث میشود کاهو فقط در منطقهای خاص کاشته و پرورش داده شود و سپس، ماشینهای مخصوص آن را به شهرهایی با چندین کیلومتر فاصله عرضه کند. BrightFarms با تولید گلخانههای مخصوص، به میزان درخورتوجهی در انرژی و سوخت صرفهجویی میکند؛ زیرا موادغذایی در هر منطقه میتوانند کاشته و پرورش داده شوند.
در سال ۲۰۱۱، این استارتاپ در نیویورک بنیانگذاری شده و پیش از ۱۰۰ میلیون دلار سرمایه جذب کرده است. هدف آنها این است که با مصرف کمتر آب، زمینهای کشاورزی و سوخت فسیلی ردپای کربنرا کاهش و دنیا را بهسمت کشاورزی سبزتر هدایت کنند.
استارتاپ Aerobotics را بنجی ملتزر و جیمز پترسون در سال ۲۰۱۴ در جنوب آفریقا بنیانگذاری کردند. این استارتاپ با ارائهی پلتفرمی هوشمند به کشاورزان کمک میکند آفات و بیماری درختان را تشخیص دهند. سیستم این استارتاپ تمام درختان مزرعه را بررسی میکند و مشکلات آنها را در مراحل اولیه تشخیص میدهد و به کشاروز اعلام میکند.
پلتفرم Aerobotics دادههای ماهوارهای و دادههای جمعآوریشدهی پهبادها را بهصورت هفتگی با یکدیگر ترکیب و سپس، با استفاده از یادگیری ماشین، آفت و بیماری درختان را مشخص میکند. سپس، کشاورزان به محل مشخصشده مراجعه و وضعیت درخت را بررسی میکنند. کشاورزان میتوانند درست یا اشتباه بودن تشخیص پلتفرم را ثبت و با این کار، به پیشرفت تکنولوژی آن کمک کنند. هرقدر کشاورزان بازخورد بیشتری بدهند، این پلتفرم هوشمندتر میشود و این بهنفع همهی مصرفکنندگان است.
ملتها به متفکران خلاقی متکی هستند که با طراحی رویکردهای نوآورانه در جهت پاسخگویی به نیازهای اجتماعی گام برمیدارند. کارآفرینان، کسبوکارها، محصولات و خدمات جدیدی را ایجاد میکنند که به رشد و توسعهی اقتصادی کمک کرده و درعینحال فرصتهای اشتغال را نیز اغلب در حوزههایی با فرصت اندک فراهم میکنند. بهطورخاص، استارتاپها بهمنظور مقابله با چالشهای عمده مانند بیکاری، مهاجرت و بیثباتی سیاسی در جوامع خود در حال گسترش هستند.
ایالات متحده چندین دهه است که بستر رشد و توسعهی کارآفرینی بوده است. مخترعان و سازندگان آمریکایی از توماس ادیسون گرفته تا اپرا وینفری، روح استارتاپی را برای خلق فرصتهایی برای افزایش امنیت، ثبات و رونق اقتصادی تحت کنترل درآوردهاند. باوجود شبکهی بومی قوی از انکوباتورها و شتابدهندههای محلی، امروزه شکافهایی در اکوسیستم کارآفرینی وجود دارد که باید رفع شود. نوآوران آمریکایی نیاز دارند با چشمانداز جهانی، بینش بینفرهنگی و شبکهها تقویت شوند و به کارآفرینانی قویتر در خاستگاه خود در ایالات متحده تبدیل شوند.
با افزایش پیچیدگی و ارتباطات جهانی، محیط کسبوکار جهانی نیز بهطورفزایندهای رقابتی میشود. درنتیجه مجموعهای از چالشها و فرصتهایی ایجاد میشود که نیازمند این است که کارآفرینان هم در ایالات متحده و سایر نقاط جهان فراتر از مرزهای خود بهدنبال بازارهای جدید، استعدادها، تأمین مالی و سرمایهگذار و منابع زنجیرهی تأمین باشند.
باتوجه به اینکه کارآفرینی شاخصی قوی برای سلامت کلی یک اقتصاد بهشمار میرود، منافع یک کشور ایجاب میکند تا در تجربیات جهانی کارآفرینان خود ازطریق تجهیز آنها به ابزارهای مناسب برای همکاری میان بخشها، مرزها و خطوط ایدئولوژیک سرمایهگذاری کرده و آنها را برای رقابت وموفقیت در بازارهای تجاری جهانی آماده کند.
بااینحال، دادههای اخیر (وضعیت کارآفرینی در ایالات متحده، کافمن ۲۰۱۸) نشان میدهد که کارآفرینان آمریکایی عمدتاً حس عدم حمایت توسط دولت را تجربه میکنند. حدود ۸۰ درصد از استارتاپها و کسبوکارهای قدیمیتر (پنج سال یا بیشتر) از حمایت دولتی برای راهاندازی شرکتشان برخوردار نبودند (با وجود اینکه ۹۸ درصد شرکتهای آمریکایی کمتر از ۱۰۰ کارمند دارند) این شکاف نشاندهنده نیاز جدی کارآفرینان به جستجوی کانالهای غیردولتی بهمنظور توسعهی تخصص و تجربهی لازم برای ساخت جوامع نوآور و پررونق اقتصادی است.
برخی مؤسسات غیرحزبی (مانند مرکز بینالمللی مریدین) این شکاف را ازطریق برنامههای رهبری جهانی و برنامههای آموزشی و با ترکیب تفکر کارآفرینی، توسعهی رهبری و درک متقابل چندفرهنگی، رفع میکند. از لحاظ تاریخی، برنامههای رهبری بر پرورش سیاستمداران موفق آینده برای کمک به ارتقای برنامههای ملی، ایجاد روابط دوستانه بین کشورها و مردم و حفظ رقابت در اقتصاد جهانی متمرکز بودهاند. ظهور کارآفرینی بهعنوان نقطهی تمرکز تلاشهای دیپلماسی عمومی برای تعامل با رهبران خارجی، نشاندهندهی تغییری در نحوهی تاثیرگذاری بر ملتهای دیگر و تعامل با افرادی است که به نوآوری و سازندگی نهتنها در کشور خود بلکه در مشارکت با دیگر ملتها خواهند پرداخت.
منتورها و شرکای آمریکایی در حال بهدستآوردن بینشی ارزشمند برای رویکرد هوشمندانه به مبادلات بینالمللی، بهویژه ازطریق ایجاد ارزشهای مشترک هستند. این امر بهطور فزایندهای برای مالیاتدهندگان آمریکایی حایز اهمیت است که دلارهای آنها خرج تلاشهای دیپلماسی عمومی کشور میشود. در این پارادایم مبادلاتی جدید، کارآفرینان جوان بهعنوان یک سرمایهگذاری بلندمدت در توسعهی اقتصادی درنظر گرفته میشوند، زیرا این نوآوران دارای مهارتهای تفکر جهانی و رهبری محلی ازطریق تسریع رشد کسبوکار در جوامع خود هستند.
مریدین ازطریق مشارکت با شبکهای از مشاوران کسبوکار بینالمللی، لشکر دیپلماتیک بینالمللی و وزارت امور خارجه ایالات متحده، قدرت دیپلماسی را برای آموزش رهبران کارآفرینی جدید در حوزههای کلیدی مورد استفاده قرار داده است. برنامهی درسی آنها محتوای مرتبط و یادگیری تجربی را برای ایجاد دیدگاهی کلنگر از جهان و فضایی بیطرفانه برای کارآفرینان جهت همکاری میان بخشها و مرزها و استفاده از شبکههای یکدیگر برای توسعهی خلاقیت ترکیب میکند. این برنامهها ازطریق تعامل با شبکههای اینفلوئنسرهای جهانی و رویکردهای چندفرهنگی و همراهبا قدرت موسسات اجتماعی و فناوری موجب تغییر سیستمها و ایجاد تغییرات اجتماعی میشوند. امروزه کارآفرینان از ابزار بیشتری برای دسترسی به یکدیگر و از فرصتهای بیشتری برای جوامع خود برخوردار هستند که تا پیش از این با روشهای موجود امکانپذیر نبودند.
درسآموختههای برنامههای کارآفرینی در ایالات متحده برای بازارهای نوظهور به اندازهی اقتصادهای پایدار قابل کاربرد هستند، اگرچه چشمانداز فرصتهای اقتصادی در این کشورها ممکن است متفاوت باشد، بهترین روشها و تجربیات جهانی که کارآفرینان از مبادلات بینالمللی بهدست میآورند، یکسان هستند. آنها میتوانند این دانش را دریافت کرده تا در کشور خود بهکارگیرند و درعینحال فرصتی برای اقتصاد ناشی از مقیاس فراهم کنند. البته مستلزم این است که چنین کارآفرینانی در جوامعی عمل کنند که برای آزادی اقتصادی، حاکمیت قانون و شفافیت ارزش قائل باشند.
مریدین راه جدیدی برای پیشبرد اهداف و ارزشهای مشترک آمریکاییها با دیگر کشورهای دموکراتیک در در سراسر جهان بهواسطهی تعامل با کارآفرینان ازطریق دیپلماسی ایجاد میکند. اکنون بیش از هر زمان دیگری، کارآفرینان باید مانند دیپلماتها فکر کنند و به مهارتهای ضروری گوشدادن، ایجاد روابط، مذاکره، ایجاد ائتلاف و مصالحه تجهیز شوند. این تاکتیکها به کارآفرینان کمک میکند بهعنوان دیپلمات خدمت کنند و به بخشهای مختلف حرکت کرده و پیامها و برنامههایی را گسترش دهند که اغلب از عوامل یا اولویتهای ملی ازطریق کانالها و شبکههای استفادهنشده حمایت میکنند. کارآفرینانی که آشکارا چشماندازها، تجارب و ایدههای خود را با دیگر رهبران جهان به اشتراک میگذارند، با دعوت از ذینفعان مختلف به سر میز، به منظور همکاری در طراحی راهکارهای مشترک برای یک مزیت مشترک به سودمندی خود برای جوامع سراسر جهان ادامه خواهند داد. با تقویت این کانالهای همکاری بین کارآفرینان و دیپلماتها، استعداد، مهارتها و ثروت جامعه خلاق درنهایت تاثیرات مثبت بیشتری بر جامعه در پی خواهد داشت.
صنعت بازی یکی از صنایع بزرگ و روبه رشدی است که روزبهروز به تعداد طرفداران آن افزوده میشود. صنعت بازی از گذشته تاکنون، تغییرات زیادی کرده و حال با پیدایش و فعالیت استارتاپها در این صنعت، نوآوریها و خلاقیتهای این صنعت را بیش از هر زمانی شاهد هستیم. ورود تکنولوژیهایی مانند واقعیت افزوده و هوش مصنوعی به صنعت بازی به شرکتهای بازیسازی کمک میکند بازیهای خود را براساس روحیات کاربران تغییر دهند و بازیها را شخصیسازی کنند.
امروزه، بازیهای ویدئویی برای علاقهمندان آن فراتر از سرگرمی است و بسیاری از گیمرهای حرفهای ازاینطریق کسب درآمد میکنند و هرساله، رویدادها و مسابقههای بزرگی برای آنها برگزار میشود.
بسیاری از شرکتهای بزرگ سرمایهگذاری چندینمیلیون دلار روی استارتاپهای صنعت بازی سرمایهگذاری کردهاند و مطمئنا در آینده رشد و پیشرفت بیشتر این صنعت را شاهد خواهیم بود. در ادامهی این مقالهی زومیت، ۱۰ استارتاپ بزرگ صنعت بازی را معرفی میکنیم که با جذب سرمایهی زیاد، به ارزشی بیش از یک میلیارد دلار رسیده و یونیکورن شدهاند.
اپیک گیمز یکی از شرکتهای نرمافزاری توسعهدهندهی بازیهای ویدئویی است که تیم سویینی آن را در کارولینایشمالی آمریکا بنیانگذاری کرده است. سویینی زمانیکه دانشجوی مهندسی مکانیک در دانشگاه مریلند بود، شرکت خود را با نام سیستمهای کامپوتری پوتوماک در منزل پدرومادرش واقع در پوتوماک مریلند راهاندازی کرد. او با اینکه در خوابگاه زندگی میکرد؛ بهطور مرتب به منزل والدینش، یعنی جاییکه کامپیوتر شخصیاش بود، برای کار و سرگرمی سر میزد. او شرکت سیستمهای کامپوتری پوتوماک را بهعنوان شرکتی مشاورهای کامپیوتری راهاندازی کرد؛ اما بعدها متوجه شد این کار بسیار زمانبر است و آن را کنار گذاشت.
سویینی بعد از ساخت بازی ZZT در سال ۱۹۹۱، از نام شرکت قبلی خود، یعنی سیستمهای کامپوتری پوتوماک، برای انتشار عمومی بازی استفاده کرد. او برای ساخت بازی از زبان برنامهنویسی ZZT-OOP استفاده کرد که خودش نوشته بود. موفقیت غیرمنتظرهی آن بازی باعث شد سویینی شرکت خود را به شرکت بازیهای ویدئویی تغییر دهد. هزاران نسخه از این بازی در سراسر جهان فروش رفت و پاول سویینی، پدر تیم، آنها را برای مشتریان ارسال میکرد.
این شرکت بیشتر بهدلیل تکنولوژی موتور بازیسازی آنریل (Unreal Engine) شهرت دارد. موتور بازیسازی آنریل، نوعی موتور ساخت بازی است که اولینبار اپیک گیمز آن را طراحی و توسعه داده است. این موتور نخستین بار در سال ۱۹۹۸، برای ساخت بازی تیراندازی اول شخص آنریل بهکار گرفته شد. موفقیتهای فنی این بازی بهدلیل استفاده از این موتور، موتور آنریل را به موتوری کارآمد برای ساخت بازیهایی در سبکهای دیگری چون مخفیکاری و نقشآفرینی نیز تبدیل کرد. اپیک گیم با بهکارگیری تکنولوژی موتور بازیسازی آنریل موفق شد بازیهای محبوبی مانند آنریل (Unreal)، فورتنایت (Fortnite)، چرخدندههای جنگ (Gears of War) و تیغهی بینهایت (Infinity Blade) را خلق کند. در سال ۲۰۱۴، جینیس ورلد ریکورد موتور بازیسازی آنریل را بهعنوان موفقترین موتور بازی ویدئویی انتخاب کرد.
اپیک گیم شرکت توسعهدهندهی بازیهای ویدئویی Chair Entertainment و شرکت توسعهی نرمافزار مبتنی بر ابر Cloudgine را خریده است و در شهرهایی مانند سیاتل برلین، یوکوهاما، سئول و کشور انگلستان شعبه دارد. تیم سویینی، مدیراجرایی و استیو پولج، برنامهنویس ارشد و کریس پرنا، کارگردان هنری، از ارکان اساسی اپیک گیم هستند.
شرکت چینی تنسنت (Tencent) در سال ۲۰۱۲، ۴۰ درصد سهام اپیک گیم را با قیمت ۳۳۰ میلیون دلار خرید. از دیگر سرمایهگذاران بزرگ اپیک گیم عبارتاند از: Disney Accelerator ،Kleiner Perkins Caufield & Byers ،Lightspeed Venture Partners ،Vulcan Capital و ICONIQ Capital. درحالحاضر، اپیک گیم ۱۵ میلیارد دلار ارزش دارد و هیچ نشانهای از کمشدن سرعت پیشرفت آن نیست.
استارتاپ Machine Zone یکی از شرکتهای تکنولوژی خصوصی است که در سال ۲۰۰۸، گابریل لودون و هالبرت ناکاگاوا و مایک شریل آن را در پالو آلتوی کالیفرنیا بنیانگذاری کردند. این شرکت با ارائهی بازیهای موبایل فریمیوم رایگان مانند Game of War: Fire Age و Mobile Strike معروف شد و هر دو بازی آن در فهرست ۱۰ بازی برتر و پرطرفدار قرار گرفتهاند. فریمیوم مدل کسبوکاری است که شرکت نرمافزار یا سایر خدمات خود را بهرایگان عرضه میکند؛ اما دسترسی به برخی امکانات ویژهی آن پولی است.
Machine Zone بهعنوان یکی از استارتاپهای منتخب در برنامهی شتابدهندهی وای کامبیناتور (Y Combinator) پذیرفته شده بود و بعد از یک دوره جذب سرمایه، نام خود را از Addmired به Machine Zone تغییر داد. این شرکت بین سالهای ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۲، حدود ۱۳ بازی جدید ازجمله Original Gangstaz ،iMob ،iMob 2 و Global War Riot را برای موبایلهای iOS ارائه داد.
استارتاپ Machine Zone در سال ۲۰۱۶، بعد از یک دور جذب سرمایهی دیگر، به ارزش ۵ میلیارد دلار رسید و نام خود را به MZ تغییر داد. این شرکت برای بازاریابی بازی Game of War: Fire Age حدود ۴۰ میلیون دلار هزینه کرد و تبلیغ آن در رویدادهای ورزشی مهمی ازجمله بازی لیگ ملی فوتبال آمریکا و سوپربول پخش شد.
Unity Technologies یکی دیگر از شرکتهای توسعهدهندهی بازیهای کامپیوتری است که با موتور بازیسازی یونیتی (Unity) بهشهرت رسید. در سال ۲۰۰۴، دیوید هلگاسون، مدیرعامل و نیکولاس فرانسیس، مدیر، این استارتاپ را در کپنهاگ دانمارک بنیان نهادند. اولین بازی این شرکت به نام GooBall موفقیتآمیز نبود و اعضای تیم تصمیم گرفتند موتور بازی و ابزاری طراحی کنند که همه بتوانند در خانه و با قیمت مناسب از آن استفاده کنند و بازیهای دلخواه خود را بسازند.
موتور بازی یونیتی در کنفرانس جهانی توسعهدهندگان اپل در سال ۲۰۰۵ برای Mac OS X معرفی شد و اکنون از بیش از ۲۷ پلتفرم ازجمله Oculus Rift ،XBOX One ،PlayStation 4 و لینوکسپشتیبانی میکند. کاربران با استفاده از یونیتی میتوانند بازیهای دوبعدی و سهبعدی بسازند. یونیتی همچنین از زبانهای برنامهنویسی مانند سیشارپ و جاوااسکریپت و زبان برنامهنویسی بو (یکی از زبانهای خانوادهی پایتون) پشتیبانی میکند. البته، امکان استفاده از زبان بو از نسخهی پنجم بهبعد از یونیتی حذف شد.
استارتاپ Roblox پلتفرم بازیسازی آنلاین است که در سال ۲۰۰۶ عرضه شد و به کاربران اجازه میدهد بازیهای دلخواه خود را بسازند یا با بازیهای ساختهشدهی سایر کاربران را بازی کنند. این پلتفرم شبکهای اجتماعی از بازیها را میزبانی میکند که شخصیتهای آن شبیه به شخصیتهای اسباببازی لگو هستند.
در سال ۲۰۱۸، Roblox بیش از ۷۰ میلیون کاربر فعال ماهانه داشت. بازیها با استفاده از موتور Roblox Studio و با یک زبان برنامهنویسی شیءگرا بهنام لوآ (Lua) برای دستکاری محیط بازی کدگذاری میشوند. این شرکت واحد پول مجازی بهنام Roblox دارد که به کاربران اجازهی خریدوفروش میدهد. کاربران میتوانند اجزای مجازی بسازند و آنها را در محیط بازی با استفاده از واحد پول مجازی یا واقعی خریدوفروش کنند. همهی کاربران میتوانند این اجزا را بخرند؛ اما فقط کاربران عضو ویژه میتوانند اجزایی مانند لباس و زیورآلات را بفروشند.
در سال ۲۰۱۲، جیسون سیترون استارتاپ Discord را تأسیس کرد. Discord اپلیکیشنی رایگان و امن مخصوص گیمرها است که امکان چت صوتی و ویدئویی و متنی را برای گیمرها فراهم میکند و روی دسکتاپ و موبایل اجراشدنی است.
درحالحاضر، Discord درمجموع بیش از ۸۷ میلیون کاربر و ۱۴ میلیون کاربر فعال روزانه دارد. خدمات این استارتاپ در ۱۳۰ کشور دردسترس است و هر هفته ۱.۵ میلیون کاربر جدید به آن اضافه میشوند. Discord پلتفرمی شبکهسازی است که بازیهای موبایل را با امکان شبکهسازی و فعالیتهای اجتماعی ترکیب میکند. این استارتاپ بیش از ۲۷۹ میلیون دلار سرمایه از سرمایهگذاران معروفی مانند Greylock ،Benchmark ،Acce و Tencent جذب کرده و یکی از یونیکورنهای صنعت بازی است.
استارتاپ DraftKings را جیسون رابینز و مت کالیش و پاول لیبرمن در سال ۲۰۱۱ در بوستون آمریکا بنیانگذاری کردند. این استارتاپ مسابقات آنلاین روزانه و هفتگی فوتبال، بیسبال، بسکتبال، هاکی، گلف، فوتبال و بسکتبال دانشگاهی را برگزار میکند. شرکتکنندگان میتوانند بهصورت فردی یا گروهی در مسابقات شرکت کنند و جایزهی نقدی برنده شوند.
در سال ۲۰۱۶، اکثر ایالات آمریکا ورزشهای فانتزی را بهعنوان مهارت و نه قماربازی پذیرفته بودند؛ اما برخی ایالات این موضوع را قبول نداشتند و قوانین مخصوص برای شرکت در آن گذاشته بودند یا انجام آن را غیرقانونی اعلام کردند. در همان سال، دو شرکت FanDueland و DraftKings، دو شرکت بزرگ درزمینهی بازیهای فانتزی، با یکدیگر ترکیب شدند؛ ولی کمیسیون تجارت فدرال ادغام آنها را ممنوع کرد؛ زیرا سهم ۹۰ درصد بازار را دراختیار گرفته بودند.
استارتاپ نیانتیک یکی از شرکتهای نرمافزاری آمریکایی است که با عرضهی بازیهای واقعیت افزوده مانند Pokémon Go و Ingress و بازی جدید هری پاتر که بهزودی ارائه میشود، یعنی «هری پاتر: اتحاد جادوگران»، معروف شده است. در سال ۲۰۱۰، جان هنکس این استارتاپ را راهاندازی کرد. در همان سال، نیانتیک کار خود را با نام Niantic Labs بهعنوان استارتاپ داخلی درگوگل آغاز کرد و در سال ۲۰۱۵ مستقل شد.
این استارتاپ بازیهای سرگرمکنندهای میسازد که مردم را به مکانهای جدید میبرد تا با دنیای اطرافشان بیشتر آشنا شوند و دوستان جدید پیدا کنند. بازی Ingress بیش از ۲۰ میلیون بار دانلود و در ۲۰۰ کشور مختلف در سراسر جهان بازی شد. بازی Pokémon GO از آن هم موفقیتآمیزتر بود و در سال اول ارائه، بیش از ۷۵۰ میلیون بار دانلود شد.
بسیاری از گیمرها مشتاقانه منتظرند تا بازی جدید این شرکت، یعنی «هری پاتر: اتحاد جادوگران»، به بازار عرضه شود؛ چون در آن مانند بازی پوکمون گو، از تکنولوژی واقعیت افزوده استفاده شده است. این بازی که در ساخت آن از دنیای جادوگری جی. کی. رولینگ، نویسندهی مجموعه کتابهای هری پاتر، الهام گرفته شده، به بازیکنان اجازه میدهد در محلهها و شهرهای مختلف جستوجو و اشیای رمزآلود بازی را پیدا کنند و وردهای جادوگری را یاد بگیرند و در مسیر خود با جانوران افسانهای و شخصیتهای نمادین مبارزه کنند.
استارتاپ Douyu TV با جذب ۱.۱ میلیارد دلار سرمایه یکی دیگر از استارتاپهای یونیکورن بازی آنلاین است. در سال ۲۰۱۳، ژنگ ونمینگ آن را در چین بنیانگذاری کرده است. پلتفرم پخش زندهی این استارتاپ بازی، مسابقات و سایر محتوای پخش زنده را پوشش میدهد و کاربران میتوانند علاوهبر مشاهدهی آنها زیرنویس تفسیری نیز به ویدئو اضافه کنند. Douyu TV معمولا پخش زندهی بازیها را پوشش میدهد؛ اما سایر محتوا مانند ورزش و نمایشهای سرگرمکننده را نیز نشان میدهد.
استارتاپ Zwift درزمینهی دوچرخهسواری آنلاین و بازیهای ویدئوی و برنامهی ورزشی فیزیکی فعالیت میکند و کاربران میتوانند در دنیای مجازی با یکدیگر مسابقه دهند. پلتفرم این استارتاپ ورزشهای دوچرخهسواری و دویدن که با دستگاههای ورزشی و بهتنهایی و در محیط بسته انجام میشوند، به ماجراجوییهای اجتماعی و سرگرمکننده تبدیل میکند.
جان هنک و فیل کسلین Zwift را در سال ۲۰۱۰ در سانفرانسیسکو آمریکا تأسیس کردند. این استارتاپ به کاربران اجازه میدهد با دوچرخهی ثابت در منزل خود در پنج دنیای مجازی دوچرخهسواری کنند یا با یکدیگر مسابقه دهند. Zwift با استفاده از تکنولوژی +ANT یا بلوتوث کممصرف دادههایی مانند وزن ورزشکار و تجهیزات منتخب او را به سرعت و انرژی او در دنیای مجازی تبدیل میکند.
Zwift در ابتدا فقط برای کاربرانی عرضه شده بود که کامپیوتر شخصی داشتند؛ اما مدتی بعد، رویسیستمعامل iOS و سپس، تلویزیونهای اپل نیز ارائه شد. کاربران همچنین میتوانند ازطریق اپلیکیشن این استارتاپ با یکدیگر تعامل داشته باشند. هدف Zwift این است که تعامل کاربران را هنگام انجام ورزشهای محیط بسته افزایش دهد. این استارتاپ بیش از ۵۰۰ میلیون دلار سرمایه جذب کرده و این احتمال وجود دارد که در آیندهای نزدیک، به استارتاپی یونیکورن تبدیل شود.
بسیاری از بزرگترین سرمایهگذاران و کارآفرینان جهان اعتقاد دارند موفقیت استارتاپ زمانی رخ میدهد که بتواند هماهنگی کاملی بین بازار و محصول خود ایجاد کند. در آن حالت، کارآفرین به این درک میرسد که بازاری بزرگ، نادیده گرفته شده است و او، محصولی متناسب با نیازهای آن دارد. البته، اولین بودن در ارائهی راهکار به بازار، لزوما بهمعنای تضمین موفقیت نیست. درواقع، چالش اصلی پس از آن ترکیب و رسیدن به مراحل مقیاسدهی شروع میشود.
رسیدن به موقعیت مقیاسدهی استارتاپ، خود مسیری دشوار محسوب میشود. شما بهعنوان کارآفرین پس از تشکیل تیم و تأسیس استارتاپ، مراحل متعددی را باید پشت سر بگذارید که همه، مستلزم همان هماهنگی محصول با بازار هستند. پس از مدتی تجربهی آن چالشها، به مرحلهای میرسید که استارتاپ برای مقیاسدهی و توسعهی بازار آماده میشود. در آن مرحله، سرعت رشد بهحدی سریع میشود که شاید نتوانید خود و تیمتان را با آن هماهنگ کنید.
در مراحل مقیاسدهی، نیاز به جذب، پرورش و رشد استعدادهای جدید بیشازپیش حس میشود. همهی کارآفرینان میدانند که آن مراحل، دشواریهای زیادی دارند. در مرحلهی مقیاسدهی، نیاز به نیروی انسانی هم چندین برابر میشود که درنهایت بهمعنای چالشهای بیشتر خواهد بود. شما باید زمان بیشتری را برای آن فرایند اختصاص دهید تا افرادی مناسب فرهنگ سازمانی خود، جذب کنید.
چالش نیروی انسانی، درکنار دشواریها، جذابیتهایی هم دارد که بههرحال آن را از وضعیت خستهکننده دور میکند. مقیاسدهی، علاوهبر آن چالش، موارد دیگری را هم بههمراه دارد که شاید خستهکنندهتر باشند. بهعنوان مثال، احتمالا با روندهای اداری و کاغذبازیهای بیشتری روبهرو خواهید شد که قبلا آن را در استارتاپ کوچک خود تجربه نکردهاید.
راهکارهای متعددی برای کارآفرینان وجود دارد که با استفاده از آنها، میتوان فرایند مقیاسدهی و سرعت بالای رشد را کمی لذتبخشتر و آسانتر کرد. در ادامهی این مطلب زومیت، راهکارهایی را شرح میدهیم که شاید در آسانتر کردن فرایند مقیاسدهی برای استارتاپها مفید باشند.
مقیاسدهی و افزایش سرعت رشد، نیازمند هزینههای جدید در بخشهای مختلف خواهد بود. اکثر استارتاپها هم از سرمایهگذارانی بیرون از تیم خود در آن مرحله کمک میگیرند. قطعا با بزرگ شدن تیم، هزینهها هم بزرگتر میشوند. درنتیجه، برخی هزینهها که شاید زمانی اهمیت زیادی نداشتند، بهیکباره به چالشی عظیم برای شما تبدیل خواهند شد.
بهعنوان مثالی از هزینههای بهظاهر بیاهمیت که سریعا افزایش مییابند، میتوان به هزینهی غذای کارمندان یا موارد سادهتر همچون کاغذ و ملزومات اداری اشاره کرد. همان ملزومات اداری، برخی اوقات به درگیری ذهنی اصلی مدیران بدل میشوند. میتوان پیش از رسیدن به آن مراحل، برخی از هزینههای احتمالی را پیشبینی کرد و با تدبیر راهکارهای جایگزین، هزینهها را قبل از مقیاسدهی، حذف کرد.
افراد نوآور در تیمهای استارتاپی، عموما محبوبیت بالایی دارند، اما قطعا نمیتوان در فرایندهای مقیاسدهی، به آنها مسئولیتهای اصلی داد. جستجوی دائمی برای راههای جدید کاری و روشهای بهینهی فرایندی، نیازمند هزینههای بالای زمانی، انرژی و پول خواهد بود. در رشد سریع، به زمانی میرسید که وفاداری به روشهای موجود و تلاش برای حفظ آنها، نسبت به نوآوری و امتحان کردن روشهای جدید، اهمیت بیشتری پیدا میکند.
زمانیکه استارتاپها از مرحلهی نوپا بودن عبور میکنند و به استانداردهای صنعتی شدن نزدیک میشوند، دیگر نوآوریهای آنچنانی و تغییرات اساسی در محصول، معنای خاصی نخواهد داشت. در آن مراحل، ارائهی خدمات بهینه به مشتری، اهمیت بیشتری دارد و میتواند شما را نسبت به رقبای بزرگ خود متمایز کند. اگر بتوانید حتی پس از جذب چند صد هزار مشتری، هر فرد جدید را بهعنوان اولین مشتری خود در نظر بگیرید، قطعا در حفظ آنها و توسعهی پایگاه مشتریان موفق خواهید بود.
دورههای رشد سریع، بسیاری از کارآفرینان را به فکر فرایندهایی همچون بازاریابی، تبلیغات و برندسازی بیشتر میاندازد. اگر شما در موقعیت مقیاسدهی قرار داشته باشید، بهاحتمال زیاد برند به ثبات قابل قبولی رسیده است و اکنون، باید برای حفظ آن تلاش کنید. در آن مرحله، اهمیت حفظ هویت برند بهصورت داخلی، بسیار بیشتر میشود، چرا که در مسیر حفظ اتحاد نیروی کاری خواهد بود.
در مرحلهی رشد سریع، احتمالا نیازی به استخدام طراحان جدید نخواهید داشت (خودداری از هزینههای اضافی). البته، در آن مراحل هم نیاز به بهبود طراحیها یا ایجاد تغییراتی جزئی خواهید داشت که در صورت راهاندازی کمپینهای بازاریابی، بیشتر هم میشود؛ اما از آنجا که برند شما به ثباتی نسبی رسیده است، میتوانید با استخدام تیمهای دورکار یا برونسپاری کلی فرایندهای گرافیکی، از ایجاد هزینههای ثابت اضافی خودداری کنید.
درنهایت باید بدانید که زندگی هیچگاه برای یک بنیانگذار استارتاپ آسان نخواهد بود. البته، زندگی شما بهعنوان کارآفرین و ارزشآفرین هیچگاه هم خستهکننده نیست، چرا که در همهی مراحل با چالشهای جدید روبهرو خواهید شد.
بیشتر ما ترجیح میدهیم بیش از عمل کردن به ایدههایمان، وقت خود را صرف حرف زدن پیرامون آن کنیم. ضمنا، با آنکه چند سالی هم از تولد و فراگیری استارتاپها میگذرد؛ بسیاری از ما هنوز تعریف درستی از کسبوکارهای نوپا نداریم و گمان میکنیم تنها به صرف داشتن ایدهای نو میتوان به کسب درآمد و موفقیت حرفهای دست یافت.
تا بهحال شده که ایدهی کسبوکار جدیدی به سرتان بزند؟ شاید هم برایتان اتفاق افتاده که بخواهید با همان ایده یک شبه رهِ صدساله بروید! اما بهقول نیاکان ما، کار هر کس نیست خرمن کوفتن، گاو نر میخواهد و مرد کهن!
درواقع، برای آغاز یک کسبوکار به عاملی فراتر از ایده نیاز است. البته نمیتوان منکر اهمیت ایدههای بکر در راهاندازی و به ثمرنشستن بنگاههای اقتصادی شد. چرا که رسیدن به ایدههای خوب آنقدرها هم ساده نیست، به همین دلیل است که وقتی ایدهای ناب به ذهنمان خطور میکند ممکن است سرمست از موفقیت، خود را ارشمیدسی بدانیم که یورکایش را یافته است!
احتمالا قصهی ارشمیدس در حمام را شنیده باشید. هیرو، پادشاه سیراکوز، زادگاه ارشمیدس، زرگری را مأمور کرده بود تا برایش تاجی از طلای خالص بسازد. سرانجام پس از تکمیل تاج آن را به دست پادشاه رساندند، ولی هیرو تردید داشت که زرگر تمام طلا را به کار برده باشد. شاه به همین خاطر، ارشمیدس را احضار کرد و از این ریاضیدان مشهور برای پیبردن به خلوص آن تاج که قرار بود تماما از طلا ساخته شود کمک خواست. اما او راهکاری در آستین نداشت تا اینکه روزی که مشغول استحمام در خزینهی حمام بود دریافت که حجم آب خارج شده از یک خزینهی لبریز، با حجم بدنش برابر است. وی که از کشف خود بسیار هیجانزده شده بود برهنه از حمام بیرون دوید و فریاد زد یورکا! یورکا! که یعنی یافتم! یافتم!
واقعیت را بخواهید، بزرگترین شرکتهای جهان نیز از ایدههای بزرگ ساخته شدهاند؛ هرچند که شاید خیلی دور از ذهن باشد که تا این حد خوششانس باشیم که بتوانیم افکار و آرزوهای خود را مثل بنیانگذاران این برندها به ایدههای چند میلیاردی تبدیل کنیم. اما هر ایدهای باید از نقطهای شروع شود و حتی بزرگترین برندها هم با قدمهای کوچک آغاز به کار کردهاند.
فرض کنید که یک فکر بکر به سرتان زده و ایدهای ناب در ذهنتان شکل گرفته است؛ حالا باید در ادامه چه مسیری را پیش بروید؟ مطمئنا تصور میکنید، تمام کاری که باید انجام دهید این است که ایدهی خود را در بوق و کرنا کنید و دربارهی آن با مردم صحبت کنید! احتمالا خیال میکنید که اینگونه موفقیت نیز به سراغتان خواهد آمد: سرمایهگذاران برای حمایت از ایدهی ناب شما صف میکشند و مشتریان برای خریدن محصولتان سر از پا نخواهند شناخت! تنها چیزی که میماند، چاپ تصویرتان روی جلد مجلات معتبر و مصاحبههای متعددی است که پایتان را به جرگهی کارآفرینان باز میکند!
شاید کمی بیش از حد در این مثال غلو شده باشد؛ مطمئنا هیچکس گمان نمیکند که یک ایدهی درخشان بتواند یک شبه او را به موفقیت برساند. اما این باور که ایدهی خوب بهتنهایی برای موفقیت کفایت میکند، یکی از چالشها و کژباوریهای گریبانگیر جامعهی کارآفرینی است.
شرکتهای موفق اغلب ایدههایی عالی دارند، اما دستیابی به جایگاه مشابه آنها به عاملی بیش از صرفا یک ایدهی عالی نیاز دارد. برای تبدیل ایدهی خود به کسبوکاری قابل اتکا و موفق باید ترکیبی از عوامل را درکنار ایدهای خوب فراهم کنید، وگرنه در هزارتوی کسبوکار سرگشته خواهید شد:
شاید الهامات و ایدههای سرشار درونیتان، شما را به این باور برساند که احتمالا یک "متفکر بزرگ و بیچونوچرا" هستید! اما اگر قصد دارید که ایدهی نوپایتان به ایجاد یک کسبوکار بینجامد، باید وارد جزئیات شوید، مطالعه کنید، در گیر و دار تشریفات اداری و کاغذبازی بیفتید و قدم در راه اجرا بگذارید. ثبت شرکت، اخذ بیمهی مسئولیت، حفاظت از مالکیت معنوی، و توسعه و جذب نیرو ، تنها برخی از مواردی است که باید برای به ثمر نشاندن یک ایده و ایجاد یک بنگاه اقتصادی مورد توجه قرار گیرد. اگر چنین مواردی در دایرهی افکارتان جای نمیگیرد، باید بهدنبال افرادی باشید که مهارتهایشان مکمل توانمندیهای شما بوده و بتوانند گوشهای از اجرای کار را عهدهدار شوند.
این افسانه را که ایده باید بینقص باشد نیز از ذهنتان بیرون کنید. کمالگرایی بیحساب و کتاب، شما را از اقدام و پیشرفت بازمیدارد. به قول رید هافمن، بنیانگذار شبکه اجتماعی-تخصصیلینکدین:
اگر بابت اولین نسخهی محصول خود احساس شرمندگی نکنید، بعید است که کارتان به این زودیها بهثمر بنشیند.
منتظر نباشید که همهچیز عالی و بینقص شود، چرا که این اتفاق نخواهد افتاد. در عوض فقط شروع کنید و قطارتان را به حرکت درآورید.
هوش ذاتی و ذهن درخشان موهبتی گرانسنگ و ارزشمند است، اما ایدههایی که به ذهن شما خطور میکنند قادر نیستند که خودبخود تجاری شوند. رشد هر کسبوکاری، حتی آن دسته از کاروکاسبیهایی که بر مبنای قویترین ایدهها شکل گرفتهاند، مستلزم تلاش فراوان، سختکوشی و جذب سرمایه است. اما نمیتوانید با این خیال خام که ایدهی من خود بخود میفروشد، سرمایهداران را مجاب کنید که به ارزشمندی طرحهای ذهنی شما پی ببرند و روی ایدههایتان خطر کنند. هیچ سرمایهگذاری حاضر نیست پول خود را خرج دیدگاههای ایدهپردازی کند که سرنوشت ایدههای خود را در دستان بخت و اقبال قرار داده است.