قالب های فارسی وردپرس 2

این وبلاگ جهت دسترسی آسان شما عزیزان به قالب های برتر وردپرس به صورت فارسی تدوین و راه اندازی شده است.

قالب های فارسی وردپرس 2

این وبلاگ جهت دسترسی آسان شما عزیزان به قالب های برتر وردپرس به صورت فارسی تدوین و راه اندازی شده است.

- استفاده از پلاگین های کش برای بالا بردن سرعت لود سایت

استفاده از پلاگین های کش برای هر سایت وردپرسی ضروری است، افزونه های کشینگ دو خصوصیت زیاد مفید دارند


اول اینکه سرعت لود وبسایت شما را بسیار سریع میکنند، دوم اینکه میزان درخواست ها به وب سرور شما را تا حد چشمگیری کاهش میدهند


در مطلب پایین شیوه های فعال کردن کش سایت و افزونه های کاربردی آن به همراه چند طریق دیگر جهت بالا بردن سرعت لود سایت به طور کامل تعلیم دیتا شده است:


10 روش برای افزایش سرعت لود وبسایت


7- به کارگیری CDN برای افزایش عملکرد سایت


CDN بی اندازه سودمند است، مخصوصا برای وب سایت های متوسط ​​تا کبیر که دارای مقادیر زیادی از محتوای استاتیک (مانند تصاویر، جاوا اسکریپت، CSS) هستند.


CDN فایل ها را در بین سرور های انبوه در یک شبکه مفصل قرار میدهد و هنگامی کاربران از سایت بازدید میکنند  نزدیک  ترین سرور به آن کاربر را جت بارگزاری فایل ها برای او انتخاب میکند که نتیجه آن بیشتر شدن سرعت لود صفحه است.


neor.ir و cdniran.ir جزو برترین سرویس دهنگان سی دی ان در ایران هستند که میتوانید به وبسایت آن ها جهت کسب اطلاعات بیشتر و بهره‌گیری مراجعه کنید


8- به سراغ یک هاستینگ بهتر بروید!


اگر پس از بهینه سازی کد ها، با استفاده از یک پلاگین کش و یک سرویس CDN،سرعت بارگزاری تارنما شما آهسته باقی بماند، وقت آن است که به سرورهای سریع تر یک میزبان وب بهتر برویم.


شما ممکن است با میزبان خویش تماس بگیرید و از آنها بپرسید چرا وبسایت شما به آرامی لود میشود، اما اگر آنها انگیزه خاصی برای شما نداشته باشند می توانید مطمئن باشید که سرور آنها کند است و وقت افزار کشی است!


پیشنهاد میکنیم بخوانید:  حذف breadcrumb از نتایج گوگل

شرکت های هاست دی ال و نت افرارز و پارس پک جزو برترین میزبان های وب در ایران هستند که میتوانید از آنها سرویس بگیرید همچنین با حضور در مجلس webhostingtalk.ir که همواره شمار کاربران زیادی در آن آنلاین هستند به تبادل نظر و پرسش بپردازید تا در نهایت یک برگزیدن عالی داشته باشید


9- بلاک کردن نظرات اسپم


خوبی نسخه های جدید وردپرس این است که کمتر گواه اخذ نظرات اسپم و هرز برای مطلب خویش هستیم اما با این وجود مفتوح هم ارسال میشوند و شما باید با کمک افزونه های ضد اسپمی مثل Akismet آنها را معرفی و حذف کنید


هرچه تعداد نظرات اسپم یک مطلب اغلب باشد شدنی است موتورهای جستجو آن مطلب را به عنوان یک صفحه بی ارزش قلمداد کنند و در نهایت از نتایج یا حذق یا رتبه پایینی به آن وابستگی دهند


10- لینک دادن به مطالب کهن در مطالب جدید


هنگامی که قصد ارسال یک نوشته جدید برای سایت خویش دارید کوشش کنید در بین متن های آن به مطالب قدیمی تر خود لینک دهید و به راستی لینک های داخلی ایجاد کنید


با اینکار موتورهای جستجو بار دیگر جهت خزش و رسیدگی به آن مطالب مراجعه میکنند و رتبه آن ها را در نتابج درمان میبخشند


11- آرشیو نویسنده را غیر پرکار کنید


بهتر است صفحه آرشیو نویسنده را در سایت خویش غیرفعال کنید زیرا صفحات بایگانی نویسنده امثال صفحه اصلی شما هستند که فهرستی از پسینیان پست های یک مؤلف است.


به کمک افزونه سئو وردپرس Yoast میتوانید افزایش سئو وردپرس را به راحتی این صفحه را افزایش سئو وردپرس  غیر پرکار کنید لغایت موتورهای جستجو آن را بررسی نکنند


12- بهینه سازی عکس ها سایت


با فشرده سازی و تغییر اندازه عکس ها میتوانید آن ها را بهینه سازی کنید، این شغل را هم به وسیله نرم افزار هایی همانند فوتوشاپ و هم پلاگین های مخصوص همانند Smush.it میتوانید اتمام دهید


در دو مطلب ذیل بهینه سازی تصاویر کاملا شرح دیتا شده است و کوشش کنید حتما آن ها را مطالعه کنید


افزونه سئو تصاویر وردپرس SEO Friendly Images


کم کردن حجم تصاویر وردپرس با افزونه wp-smush


13- انتشار مطالب در شبکه های اجتماعی


امروز حضور پرکار در شبکه های اجتماعی نه فقط از جذب بازدید کننده بلکه از عقیده سئو هم بسیار سودمند است، به راستی ربات ها خزنده موتورهای جستجو مشابه گوگل همواره در شبکه های اجتماعی حضور دارند و لینک های دوست داشتنی را پیگیری میکنند، پس در شبکه های اجتماعی فعال باشید و حتما دکمه های انتشار در شبکه های اجتماعی را در ته یا ابتدای مطالب خویش پیمان دهید لغایت کاربران آن ها را انتشار کنند ( خودتان هم Share کنید )


پیشنهاد میکنیم بخوانید:  تعلیم سبز کردن چراغ های افزونه Yoast Seo در وردپرس

گوگل پلاس مهم ترین شبکه است که باید در آن حسابی فعال باشید!


14- قالب بهینه انتخاب کنید


در انتخاب قالب باید وسواس به خرج دهید، علاوه بر زیبایی و داشتن امکانات کوشش کنید پارامترهای حجم قالب و بدون خطا بودن کدهای قالب را نیز جزو معیار های برگزیدن خود پیمان دهید.


حجم یک قالب سبک خوب کمتر از 1 مگابایت و حجم یک قالب سبک بی اندازه کمتر 500 کیلوبایت باید باشد.


همچنین به کمک سایت validator.w3.org میتوانید شمار خطای کدهای قالب را نیز بررسی کنید


15- پوسته خود را پیامد گرا


امروزه حتی ریسپانسیو بودن یا نبودن یک قالب هم در سئو تاثیرگذار است، بعد حتما پوسته ریسپانسیو انتخاب کنید یا اگر نیست آن را به یک طراح بسپارید الی برای شما ریسپانسیوش کند

برندسازی دربرابر بازاریابی؛ راهکارهای نوآورانه در بازار دیجیتال امروز

در دنیای دیجیتالی امروز، داشتن برندی شناخته‌شده که با استفاده از انواع روش‌های بازاریابیدیجیتال به پختگی و شهرت لازم رسیده باشد، امری ضروری محسوب می‌شود. برندسازی با استفاده از ابزارها و راهکارهای متنوع، یکی از مراحل مهم‌ رشد و توسعه‌ی کسب‌وکارها در هر ابعادی است. حتی کسب‌وکار سنّتی نیز که در دنیای آفلاین بسیار شهرت دارند، باید برای دیجیتالی‌ترکردن برند خود تلاش کنند. البته، گاهی اوقات مدیران تفاوت برندسازی و بازاریابی را در مسائل مذکور درک نمی‌کنند که در این مطلب زومیت، آن تفاوت‌ها را بررسی و راهکارهایی برای اجرای هرچه‌بهتر هرکدام معرفی می‌کنیم.

در مقام مدیر، شاید از خود پرسیده باشید: «برندسازی (برندینگ) چه تفاوتی با بازاریابی (مارکتینگ) دارد و شرکت من باید روی کدام‌یک متمرکز شود؟» پاسخ ساده است: هر دو رویکرد برای بیشتر شناساندن کسب‌وکار استفاده می‌شوند و تفاوت آن‌ها در روش و مسیر شناساندن تعریف می‌شود و تفاوت در راهکارهای به‌کار گرفته‌شده درکل فرایند حفظ شرکت در رقابت و خاص‌بودن و جذب مشتریان است.

برندسازی عموما با تصویری از کسب‌وکار خود را نشان می‌دهد که همراه‌با کیفیتی در بخش‌های مختلف و انواع مؤلفه‌های مرتبط تعریف می‌شود. آن مؤلفه‌ها می‌توانند شامل لوگوِ شرکت و ارزش‌های شرکت و حتی پیامی باشند که به مخاطبان هدف کسب‌وکار فرستاده می‌شود. درمقابل، بازاریابی با وظایف و فعالیت‌های ارتباط با مشتریان یا به‌بیان ساده‌تر، نشان‌دادن حضور شرکت تعریف می‌شود. در تعریف ساده، بازاریابی یعنی پیامی به مخاطبان و مشتریان آینده‌ی شرکت منتقل کنیم. به‌علاوه، بازاریابی کسب ورودی‌های جدید به‌سمت کسب‌وکار را نیز شامل می‌شود که با روش‌های متنوع از حضور در شبکه‌های اجتماعی تا کمپین‌های ایمیلی انجام خواهد شد.

متفاوت بودن از سایرین با برندسازی شخصی

هر دو مورد گفته‌شده برای شرکت‌ها بسیار اهمیت دارند تا جامعه‌ی مخاطبان خود را هرچه‌بیشتر توسعه و گسترش دهند. شرکت موفق باید پیامی داشته باشد که در درجه‌ی اول با مخاطبان هدف درگیر شود و سپس، ارزش‌های خود را ازطریق برندسازی به گوش همگان برساند. به‌علاوه، باید دارایی‌هایی همچون لوگو برای شرکت تعیین شود که بخشی از پیام و تصویر آن‌ها باشد. درنهایت، درکنار مطالب مذکور، باید بازاریابی تأثیرگذاری انجام شود تا برند را به مخاطبان جدید نشان و اثرگذاری خود را نیز افزایش دهد. وقتی برندسازی و بازاریابی با روشی صحیح انجام شود، نوبت به مرحله‌ی سوم یا همان «فروش» می‌رسد.

بازاریابی و برندسازی هر دو با هدف افزایش آگاهی از کسب‌وکار انجام می‌شوند

یکی از روش‌های مرسوم و مفید در اجرای برندینگ و مارکتینگ دیجیتال، استفاده از لینک‌های متنوع اختصاصی هر کسب‌وکار برای ارتباط با مشتریان است. این‌ها لینک‌هایی هستند که شاید هرکدام به‌صورت مستقل فعالیت کنند و هدف مشترک آن‌ها جذب مخاطب به‌سمت برند واحد باشد. استفاده از لینک‌های متنوع در اجرای کمپین‌های ایمیلی هم پیشنهاد می‌شود. اجرای آن نوع از لینک‌دهی، به‌ویژه در کمپین‌های ایمیلی، باید با تمرکز روی هدایت مخاطب به وب‌سایت یا صفحه‌ی مدنظر کمپین باشد و از آن مهم‌تر، ابزارهای ردگیری و تحلیل لینک‌ها نیز در آن به‌کار گرفته شوند.

بخش مهم دیگری از برندسازی دیجیتال، به لوگوِ جذاب برای کسب‌وکار تعلق دارد. قطعا برای آن بخش باید با گرافیستی همکاری شود که دانش کاملی از پیام مدنظر شرکت داشته باشد. قطعا لوگوِ اپل، یکی از مثال‌های برتر در طراحی لوگو محسوب می‌شود که درعین سادگی و زیبایی، در طول زمان نیز ماهیت اصلی و پیام خود را حفظ کرده است. لوگوِ اپل منحصربه‌فرد است و به‌راحتی از نمونه‌های مشابه یا حتی نمادهای میوه‌ی مذکور، خود را متمایز می‌کند. به‌عبارتِ‌دیگر، اختصاصی‌بودن آن طراحی به‌حدی رسید که امروز هرکسی با دیدن آن نشانه‌ی مشهور «سیب گاززده»، به‌سرعت شرکتی بزرگ با محصولاتی خاص را به‌یاد می‌آورد.

اپل

کوکاکولا مثالی دیگر از شرکت‌های موفق محسوب می‌شود که به‌ویژه در بحث برندسازی بصری، موفقیت‌های بی‌شماری تجربه کرد. موفقیت آن‌ها به‌حدی بود که امروزه، تنها با شنیدن نام برند، به‌سرعت به‌یاد پس‌زمینه‌ای قرمز با تصویری از نوشیدنی سیاه و نوشته‌ی سفیدرنگ لوگو می‌افتیم. به‌علاوه، شاید به‌سرعت پوسترهایی با طراحی‌های گوناگون از آن نوشیدنی به‌ذهن ما خطور کند. کوکاکولا هم به‌نوعی شبیه به اپل از مینی‌مالیسم در طراحی استفاده کرد و البته، ترکیب رنگ‌ها و کمپین‌های برندسازی در شناخته‌شدن هرچه‌بیشتر آن نام و نشانه مفید بود.

پس از بحث برندسازی و ابزارهای کاربردی برای اجرای هرچه‌بهینه‌تر آن، به بازاریابی و اجرای روش‌هایی برای شناساندن هرچه‌بهتر برند می‌رسیم. وقتی برندسازی با طراحی لوگوِ مناسب و تدوین پیام درگیرکننده انجام شود، نوبت به استفاده از ابزارهایی می‌رسد تا آن‌ها را هرچه‌بیشتر به مخاطبان نشان دهیم. استفاده از بازی و ویدئو، روش‌هایی هستند که امروزه، طرفداران زیادی در بین متخصصان بازاریابی دارند. امروزه، برندهای جهانی از کمپین‌های مختلف دیجیتال برای جذب مخاطبان بالقوه به سرویس‌هایی همچون بازی‌های آنلاین در پلتفرم‌های پیام‌رسان و نیز چت‌بات‌ها برای اطلاع‌رسانی هرچه‌بیشتر، استفاده می‌کنند.

یکی از پل‌های واسط برندسازی و بازاریابی، شعارها و عبارت‌های توصیفی برند هستند؛ پیام‌های کوتاهی که توجه مخاطبان هدف را به برند جلب می‌کنند و قطعا باید جای ویژه‌ای در کمپین‌های بازاریابی هم داشته باشند. عبارت‌های استفاده‌شده عموما در دو نوع کوتاه و نسبتا بلند هستند که هرکدام کاربردهای خاص خود را در کمپین‌های برندسازی و بازاریابی دارند. نوع کوتاه جملات شعاری تگ‌لاین (Tagline) و نوع بلند اسلوگان (Slogan) نامیده می‌شود که تفاوت‌هایی باهم دارند.


یادگیری ماشین چگونه به بازاریابی کمک می‌کند؟

در دنیای امروز فناوری، اخبار و مقاله‌های پیرامون یادگیری ماشین، بیش از همیشه ما را احاطه کرده‌اند. تقریبا هر صنعتی از این فناوری صحبت می‌کند. اکثر متخصصان و کارشناسان نیز تلاش می‌کنند تا از مزایای یادگیری ماشین، برای بهبود وضعیت خود در بازارها استفاده کنند.

پیش از پیاده‌سازی هر نوعی از فناوری مذکور، ابتدا باید از خود بپرسیم که یادگیری ماشین چیست؟ طبق تعریف Hewlett Packard:

یادگیری ماشین به فرایندی اشاره می‌کند که کامپیوترها، شناسایی الگویی را فرا می‌گیرند. به‌علاوه، کسب توانایی توسط آن‌ها برای یادگیری مستمر و ارائه‌ی پیش‌بینی براساس داده نیز در این تعریف قرار می‌گیرد. ماشین‌ها در ادامه‌ی یادگیری، تعدیل و اصلاح پیش‌بینی‌ها و بیانات خود را نیز بدون نیاز به برنامه‌نویسی اختصاصی برای آن موضوع انجام می‌دهند.

به‌بیان ساد‌ه‌تر، یادگیری یعنی ماشین‌ها تحلیل و اقدام براساس حجم‌های بالای اطلاعات را انجام داده و همچنین، به یادگیری و بهبود عملکرد خود در طول زمان ادامه دهند.

به‌عنوان نمونه‌ای از کاربردهای عملی یادگیری ماشین، می‌توان فناوری تشخیص چهره را مثال زد. همه‌ی ما می‌دانیم که این فناوری، روز‌به‌روز پیشرفته‌تر می‌شود. امروز، کاربران گوشی‌های آیفون، قفل گجت‌های خود را با شناسایی چهره باز می‌کنند. به‌علاوه، مقامات قانونی نیز از فناوری تشخیص چهره برای شناسایی رفتارهای خلافکارانه و دستگیری مجرمان بهره می‌برند. در مقالی دیگر، گوگل فوتوز و سرویس‌های مشابه، به کاربران امکان می‌دهند که تصاویر را براساس افراد حاضر در آن‌ها دسته‌بندی کنند. الگوریتم‌های گفته‌شده در گذشته دقت بالایی نداشتند، اما به‌مرور، حرفه‌ای‌تر و دقیق‌تر شدند و تبحر خود را مرهون یادگیری ماشینی هستند.

یادگیری ماشین

یادگیری و هوشی که در بالا شرح دادیم، با هوش انسانی تفاوت دارد. می‌توان آن را یادگیری برنامه‌نویسی‌شده هم نامید که قطعا کاربردهایش فراتر از تشخیص چهره است و در تمامی صنایع نفوذ می‌یابد. به‌عنوان مثال، می‌توان بازاریابی را بیان کرد. بازاریاب‌های امروزی، همه‌ی تلاش خود را به‌کار می‌گیرند تا پیام و تصویری مناسب هر مخاطب به او ارائه کنند. قطعا انسان‌ها نمی‌توانند در مقیاس‌های بزرگ با تک‌تک مخاطبان ارتباط برقرار کنند، اما ماشین‌ها این توانایی را دارند. شاید تصور پیاده‌سازی آن روش‌ها روشن نباشد، اما در ادامه‌ی این مقاله‌ی زومیت، روش‌های برای استفاده‌ی کاربردی از یادگیری ماشین در حوزه‌ی بازاریابی را شرح می‌دهیم.

۱- پیشنهاد بهترین محصولات یا محتوا

پیشنهادها براساس خصوصیات منحصر‌به‌فرد هر مشتری به او ارائه می‌شوند

پیشنهاد محتوا و محصول مرتبط، از دیرباز به‌عنوان ابزاری کاربردی در دست بازاریابان شناخته می‌شود. در گذشته و اکنون، پیشنهادها توسط نیرو و تفکر انسانی آماده می‌شدند و از ۱۰ سال گذشته، الگوریتم‌های ساده‌ای برای پیشنهادهای تقریبا اتوماتیک به کار گرفته شده‌اند. الگوریتم‌هایی که پیشنهادها را تنها براساس خریدهای دیگر مشتریان به مشتری دیگر ارائه می‌دهند.

یادگیری ماشین، می‌تواند در بهینه‌سازی الگوریتم‌های کنونی پیشنهاد محصول و محتوای مرتبط، کمک شایانی ارائه دهد. با استفاده از این فناوری می‌توان تمامی اطلاعاتی که از یک شخص داریم، مانند سابقه‌ی خرید، فعالیت کنونی در وب، ارتباطات ایمیلی، موقعیت، صنعت فعالیت، ویژگی‌‌های سنی و جنسیتی و موارد مشابه را با هم ترکیب کند و بهترین و نزدیک‌ترین محصول و محتوا را به او پیشنهاد دهد. یادگیری ماشین، دسته‌بندی، قیمت و مشخصات مختلف محصول را با علاقه‌مندی‌ها و سوابق فرد مورد نظر ترکیب کرده و بهترین پیشنهاد را به او می‌دهد. به‌همین ‌دلیل، پیشنهادها هم روز‌به‌روز بهتر می‌شوند.

بازاریابی

پیشنهادهای براساس یادگیری ماشین، به محصول و محتوا خلاصه نمی‌شوند. شما با به‌کارگیری فناوری می‌توانید حتی برند، دسته‌بندی محصول، مشخصات فنی، موضوع، نویسنده و انواع دیگر موارد را به کاربر پیشنهاد دهید. درنهایت، به‌کارگیری یادگیری ماشین به شما امکان می‌دهد که تجربه‌ای جذاب را در وبسایت یا ایمیل‌های تبلیغاتی خود ایجاد کنید که مخاطب، بتواند به‌کمک آن‌ها، موارد مورد علاقه‌ی خود را بهتر پیدا کند.

۲- شناسایی گروه‌های مهم مشتریان

با وجود آنکه یادگیری ماشین، پیشنهاد‌ها مرتبط خوبی را به مشتریان ارائه می‌کند، شناسایی دسته‌بندی‌های مهم آن‌ها براساس تفاوت‌های بسیار افراد، هنوز مسئله‌ای حیاتی برای بازاریاب‌ها است. آن‌ها باید گروهی که بیش از همه به خرید محصولات راغب می‌شوند را زودتر از رقبا شناسایی کنند و آن‌ها را هدف قرار دهند. تشخیص تفاوت‌های مشهود مشتریان همچون مشتری جدید یا وفادار، برای انسان‌ها به‌راحتی انجام می‌شود، اما بسیاری از تفاوت‌ها هستند که در حجم بالای داده‌ی مرتبط با مشتری، از دید ما پنهان می‌مانند.

یادگیری ماشین به بازاریاب کمک می‌کند که دسته‌بندی‌های جدیدی را در میان مشتری‌ها کشف کند که قبلا به آن‌ها توجه نمی‌کرد. به‌علاوه، می‌توان از آن اطلاعات استفاده کرده و پیشنهادانت مرتبط‌تری به مشتریان ارائه کرد.

customer

به‌عنوان مثال، یادگیری ماشین تشخیص می‌دهد که نسل جوانی که قصد نوسازی خانه‌ی خود را دارند، رفتارهای مشخصی از خود نشان می‌دهند. با آن اطلاعات، می‌توان پیام‌های بهینه‌تری را برای آن دسته از مشتریان آماده و ارسال کرد. می‌توان زبان صحبت با آن‌ها را متفاوت از افراد دیگر در نظر گرفت. به‌علاوه، به محض نشان دادن رفتارهای مشابه از سوی مشتریان دیگر نیز می‌توان آن‌ها را به این دسته‌بندی اضافه کرد.

۳- شناسایی و عمل در مقابل مشکلات احتمالی

کمپین‌‌های بازاریابی، داده‌های زیادی تولید می‌کنند. مثلا، ایمیل‌هایی که روزانه توسط یک شرکت بزرگ ارسال می‌شود را در نظر بگیرید. می‌توان تعداد کاربران وبسایت را نیز به‌عنوان نمادی از داده‌های عظیم در نظر گرفت. تمامی آن ارتباط‌ها، داده تولید می‌کنند که قطعا هیچ انسانی نمی‌تواند همه‌ی آن‌ها را مشاهده و تحلیل کند. به‌علاوه، مشکلات احتمالی و چالش‌‌های عملکردی نیز قابل تشخیص نیستند. یادگیری ماشین می‌تواند مشکلات را پیش‌بینی کند و پیش از وقوع، به شما اطلاع دهد.

هوش انسانی توانایی تحلیل حجم بالای داده را ندارد

به‌عنوان مثالی کاربردی، تصور کنید کمپینی ایمیلی برای افزایش فروش یک فروشگاه اینترنتی پیاده‌سازی کرده‌اید. در ایمیلی‌های ارسالی، یک لینک اشتباه قرار دارد که به صفحه‌ی مورد نظر از سایت شما منتقل نمی‌شود. یادگیری ماشینی با بررسی ورودی‌ها از لینک‌های ایمیلی، متوجه پایین بودن نرخ آن‌ها بسته به ارسال می‌شود و شما را مطلع می‌کند. درنهایت، شما با اطلاع از مشکل، پیش از اوج گرفتن بحران در کمپین ایمیلی، رویکردهای اصلاحی را انجام می‌دهید.


راهنمای جامع بازاریابی B2B

از اوایل دهه‌ی ۱۹۹۰ و هم‌زمان با ظهور بازاریابی B2B در سطح بین‌المللی، یکی از مشکلات مهم‌ کارشناسان کسب‌وکار این بود که برای مالکان شرکت‌ها توضیح دهند چرا برای بازاریابی مصرف‌کننده به استراتژی و تکنیک‌های متفاوتی نیاز دارند. بااین‌حال در ۲۰ سال گذشته، بازاریابی B2B به‌صورت رشته‌ای مستقل و مجزا پذیرفته‌ شده و ضرورت برنامه‌ریزی و اجرای راهبردهای آن بر کسی پوشیده نیست.

بازاریابی B2B چیست؟

برای پاسخ به این پرسش، ابتدا باید بدانیم بازارهای B2B چه بازارهایی هستند. می‌توانیم زنجیره‌ی ارزش را بررسی کنیم که با تقاضای مصرف‌کننده آغاز می‌شود و متوجه شویم در این مسیر، ده‌ها محصول و خدمات دیگر نیز وجود دارند که مستقیما به‌دست مصرف‌کننده‌ی نهایی نمی‌رسند؛ اما کسب‌وکارهای عرضه‌کننده و تولیدی به آن‌ها نیاز دارند. به‌عنوان‌ مثال، به پیراهن ساده‌ای فکر کنید که از خُرده‌فروشی می‌خرید. زنجیره‌ی ارزش پیراهن مسیر پیچیده‌ای طی می‌کند که از پنبه یا فیبرهای دیگر آغاز می‌شود. الیاف به پارچه تبدیل و لباس‌ها بسته‌بندی می‌شوند و حمل و در سطوح مختلف توزیع می‌شوند تا سرانجام آن‌ها را در قفسه‌های فروشگاه ببینیم. این مسیر «زنجیره‌ی تقاضای مشتق‌شده» نام دارد؛ زیرا همه‌ی اتفاق‌ها و الزام‌های آن، ناشی از تقاضای محصولی نهایی (در اینجا پیراهن) است. هر بنگاه یا کسب‌وکاری که در این مسیر قرار دارند، محصول یا خدمت دریافتی خود را نه با هدف عرضه‌ی مستقیم به مصرف‌کننده، بلکه با این هدف می‌فروشد که ارزش‌افزوده‌ای به آن اضافه و حرکت محصول را در طول زنجیره معنادار کند تا زمانی‌که محصول نهایی به‌دست ما، یعنی عموم مردم می‌رسد.

پس، بازاریابی B2B رفع نیازهای سایر شرکت‌ها را هدف قرار می‌دهد؛ اما مقصد اصلی محصول نهایی کسب‌وکارهای B2C مصرف‌کنندگان هستند. 

B2B Marketing Guide

تفاوت بازارهای B2B و بازارهای مصرفی

تصمیم‌گیری در بازارهای B2B پیچیده‌تر است

در اغلب خانوارها، تصمیم‌گیری درباره‌ی اقلام مصرفی، مثل پوشاکی که برای خودمان می‌خریم، معمولا به یک نفر یا در برخی اقلام، مثل مواد خوراکی که اعضای خانواده درباره‌ی آن نظر می‌دهند، به چند نفر محدود می‌شود. باوجوداین در بازارهای B2B، واحد تصمیم‌گیری (DMU) بسیار پیچیده‌تر است یا دستِ‌کم ظرفیت پیچیده‌بودن را دارد. شاید سفارش محصولاتی که از ارزش و خطر کمتری برخوردار هستند، مانند دستمال توالت و اقلامی که همه‌جا یافت می‌شود، به عهده‌ی کارمندی جوان گذاشته شود. بااین‌حال، خرید آیتم‌هایی که حیات کسب‌وکار به آن‌ها بستگی دارد، احتمالا برعهده‌ی تیمی بزرگ خواهد بود که تصمیم‌های خود را در طول زمان اتخاذ می‌کنند. به‌عبارتِ‌دیگر، گرچه کارشناسان و متخصصان مختلفی در DMU نقش دارند، DMU وابسته به مقام خاص سازمانی نیست و اگر در این مدت یک یا دو کارمند شرکت را ترک کنند، تصمیم‌های واحد خانوار خود را متأثر نمی‌کنند.

این پیچیدگی و پویایی بر بازارهای B2B نیز تأثیر می‌گذارد. مخاطبان ارتباطات B2B از فرم و ساختار منظم مصرف‌کنندگان نهایی برخوردار نیستند؛ بلکه گروه‌هایی را شامل می‌شوند که دائما در‌حال‌تغییرند و منافع و انگیزه‌های متفاوتی دنبال می‌کنند. به‌عنوان‌ مثال، خریداران به‌دنبال معامله‌ی مالی دندان‌گیری هستند. مدیران تولید می‌خواهند تولید درخورتوجهی داشته باشند. مدیران بهداشت و ایمنی خطر کمتری می‌خواهند و این تنها نیازهای ساده و کاربردی آن‌ها است. درواقع، هرکسی که در DMU نقش ایفا می‌کند، براساس نیازها و تفکرهای خاصی ایده‌پردازی می‌کند و این امر انتخاب محصولات و عرضه‌کنندگان را با بی‌ثباتی دائمی مواجه می‌کند.

اختلاف بازارهای B2B و بازارهای مصرف‌کننده به پیچیدگی فرایند تصمیم‌گیری محدود نمی‌شود. به‌عنوان‌ مثال:

  • خریداران B2B منطقی‌تر از مصرف‌کنندگان کالاهای نهایی هستند.
  • خرید محصولات B2B معمولا به تخصص بیشتری نیاز دارد.
  • بازارهای B2B معمولا براساس رفتار و نیازهای شخصی مشتریان بخش‌بندی نمی‌شود. این بازارها معمولا با تمرکز بر قیمت، خدمات، شراکت یا کیفیت و برند بخش‌بندی می‌شوند.
  • بازارهای B2B کمتر از بازارهای مصرفی به نوآوری منجر می‌شوند.
  • در بازارهای B2B ارتباطات شخصی اهمیت بیشتری پیدا می‌کنند.
  • بازارهای مصرف‌کننده اهمیت بیشتری به بسته‌بندی محصولات می‌دهند.
  • زیربرندها در بازارهای تجاری تأثیر و اهمیتشان کمتر است.

Define your buyers 

خریداران خود را تعریف کنید

همان‌طورکه گفتیم، در حوزه‌ی بازاریابی بازارهای مصرف‌کننده و B2B با یکدیگر کاملا متفاوت‌اند؛ بنابراین، شما باید از رویکرد دیگری برای شناسایی بازار خود استفاده کنید. شما محصول یا خدمات خاص را ارائه می‌کنید و باید بفهمید چه شرکت‌هایی به هر دلیلی به آن نیاز دارند. برای نمونه، فرض کنیم موادشیمیایی تمیزکننده‌ی خشک‌شویی‌های تجاری را تولید می‌کنید. شاید فکر کنید هر شرکت ارائه‌دهنده‌ی خدمات خشک‌شویی در کشور یا منطقه در بازار هدف شما جای می‌گیرد. این درحالی‌ است که ممکن است فرض اولیه‌ی درستی باشد؛ ولی لزوما کمک نمی‌کند خریداران خود را تعریف کنید.

تغییرات صنعت تبلیغات، فرصت‌های کسب‌وکاری جدید ایجاد می‌کند

امروزه، بیش از هر زمان دیگری اهمیت خلاقیت و نوآوری در کسب‌وکارها به چشم می‌خورد. خلاقیت، دیگر تنها به‌معنای عنصری در هنر محسوب نمی‌شود. به‌بیان‌دیگر، هر بخش کسب‌وکار، از مدیریت عامل تا بازاریابی و حتی علوم داده، برای پیشرفت نیاز به خلاقیت دارند. شرکت‌ها امروز بیش از هر زمان به افرادی نیاز دارند که نوآوری داشته باشند، در حل مسائل حرفه‌ای عمل کنند و راهکارهای بهینه توسعه دهند. همه‌ی آن موارد، خلاقیت را در صدر مهارت‌های مورد نیاز قرار می‌دهد.

در نتیجه‌ی افزایش شدید نیاز به خلاقیت، این عنصر، امروز بیش از همیشه به ابزارها، داده‌ها و سیستم‌های صحیح وابسته شده است. به‌علاوه، ماجراجویی در دنیای خلاقیت، نیاز به ذهنیتی آرام دارد که در شرایط کمبود ابزارها، قابل دسترسی نیست. از مجموعه ابزارهای مهمی که توسط اکثر طراحان، افراد خلاق و تولیدکننده‌های محتوا مورد استفاده قرار می‌گیرد، می‌توان به Adobe Creative Cloud اشاره کرد که ابزارهای مورد نیاز را به‌صورت یک‌جا به آن‌ها ارائه می‌کند. مجموعه‌ی ارائه‌شده، نمونه‌ای بارز از قابلیت‌های مورد نیاز برای ارائه‌ی بهترین تجربه‌ی کاربری به مشتریان است.

ادوبی سال‌ها در تولید ابزارهای خلاقانه و مخصوص طراحی، فعالیت کرده است. در دوران کنونی نیز که تولید محتوا به ترکیبی از داده و روش نمایش خلاقانه‌ی آن تعبیر می‌شود، این شرکت تلاش می‌کند تا سهم خود را از بازار، افزایش دهد. آن‌ها با راهکارهای جدید، تلاش می‌کنند تا فضایی مناسب را برای تولید، عرضه و اشتراک محتوا (خصوصا در تبلیغات) در اختیار شرکت‌ها و افراد قرار دهند.

به‌هرحال، استفاده از ابزارهای ادوبی برای تولید و اشتراک محتوای تبلیغاتی، راهکار مشترک بسیاری از شرکت‌های کوچک و بزرگ جهان است؛ البته، در برخی مناطق، دسترسی آسان به آن ابزارها امکان‌پذیر نیست و شاید سرمایه‌ی مورد نیاز نیز در اختیار سازمان نباشد. به هرحال، هدف از مثال زدن ادوبی و ابزارها آن بود که شرکت‌ها و افراد، باید ابزارهایی مناسب را برای فعالیت‌های تبلیغاتی در دنیای امروز انتخاب کنند که در ادامه، به شرایط و دلایل آن می‌پردازیم.

adobe

انتخاب ابزار مناسب

همکاری شرکت‌های مایکروسافت، SAP و ادوبی، سرویسی به‌نام Open Data Initiative را ایجاد کرده است که کاربران با استفاده از آن، می‌توانند داده‌های خود را در پلتفرم‌های مختلف آن شرکت‌ها به اشتراک بگذارند. همین رویکرد ساده، تا چند وقت پیش یکی از چالش‌های اصلی شرکت‌ها در تولید محتوا بود. بن اشنایدر، مدیر محصول بخش IT شرکت آندر آرمور، درباره‌ی استفاده از ابزارهای هماهنگ در بازاریابی و تولید محتوا می‌گوید:

ما به منبعی ثابت و واحد برای داده‌ها و اطلاعات نیاز داشتیم. هدف آن بود که محلی مشترک ایجاد شود تا هر فرد، به نیاز مورد نظر خود به‌راحتی دست پیدا کند. استفاده از Adobe Experience Manager، مقدار زیادی در زمان مورد نیاز تیم‌ها برای بارگذاری فایل‌ها و موارد دیگر، صرفه‌جویی کرد. 

شرکت سیلزفورس نیز سرمایه‌گذاری روی مدیریت محتوا را شروع کرده است. آن‌ها سرمایه‌گذاری‌ و دستاوردهای موفقی در حوزه‌‌ی CRM داشته‌اند و امروز، تصمیم به تغییر جهت گرفته‌اند. به‌هرحال، CRM نیز در دنیای فناوری دوران خاص خود را داشت که به‌مرور رو به پایان می‌رود.

content

هوشمندی کاربردی

استفاده از ابزارهای بهینه برای افزایش اتوماسیون و هوشمندی فرایندها در کسب‌وکار، نقطه‌ی قوت مهم دیگر کسب‌وکارها محسوب می‌شود. امروزه، فرایندهای بسیاری حتی در بحث‌های بازاریابی نیاز به خودکارسازی دارند که ابزارهای متنوع و کاربردی زیادی نیز برای آن‌ها عرضه شده است. فرایندهای محتوایی، از تولید و مشارکت نیروها گرفته تا عرضه و بهینه‌سازی، نیاز به مدیریت و بعضا اتوماسیون دارند. محتوای تولید و مدیریت شده، تجربه‌ی کاربری یکپارچه‌ای را در تمامی حوزه‌ها و موقعیت‌ها برای کاربران ایجاد می‌کند. 

هوشمندسازی و اتوماسیون، نیاز مبرم تبلیغات در دنیای امروز است

سیلزفورس قصد دارد تا با همکاری Sitescore، مدیریت دستی کنونی را بهبود ببخشد و هرچه بیشتر، به راهکارهای ادوبی نزدیک شود. به‌هرحال، همه‌ی شرکت‌های بزرگ تلاش می‌کنند تا فرایندهای مدیریت و اتوماسیون داده و محتوا را بهبود ببخشند. امروزه همه می‌دانیم که محتوا بدون داده، تنها ظاهری جذاب دارد و داده، بدون (طراحی) محتوا، تنها تعدادی عدد بی‌معنی می‌شود.

بهره‌برداری از تغییرات

هر زمان که تغییری اساسی در نحوه‌ی تولید محتوا، تبلیغات، هدف‌گیری و ارتباط با مشتریان در بازار رخ دهد، فرصت‌های مناسبی برای کسب درآمد و حتی راه‌اندازی کسب‌وکار نیز ایجاد می‌شود؛ البته، قطعا نمی‌توان با تأسیس استارتاپ یا گروه‌های کوچک، به‌سرعت با شرکت‌های بزرگی همچون ادوبی و سیلزفورس رقابت کرد. به‌هرحال، صنعت تبلیغات هم مانند سئو که ۲۵ سال پیش ظهور پیدا کرد، تغییرات چشمگیری را پیش رو دارد و می‌توان با درنظرگرفتن آن‌ها، فرصت‌های آتی را شکار کرد.