قالب های فارسی وردپرس 2

این وبلاگ جهت دسترسی آسان شما عزیزان به قالب های برتر وردپرس به صورت فارسی تدوین و راه اندازی شده است.

قالب های فارسی وردپرس 2

این وبلاگ جهت دسترسی آسان شما عزیزان به قالب های برتر وردپرس به صورت فارسی تدوین و راه اندازی شده است.

امپراطوری اپ (مقدمه)

امپراطوری اپ

پول­دار شوید، زندگی کنید و بگذارید تکنولوژی در خدمت شما باشد

چاد مورتا

 

Chad_1من این کتاب را به دانش‌‌آموزان زندگی که بی‌وقفه در مواجه با ترس­ها می‌رقصند، کسانی که موانع را با قاطعیت و سرکشی کنار می‌زنند، افرادی که با وجود عجیب بودن رویاهای غیرواقعی‌شان، آن‌هارا دنبال میکنند، تقدیم می‌کنم.  به قول رییس جمهور پیشین «تئودور روزولت»: “به آن­ها که جایگاه­شان در کنار ترسوهایی که نه شکست را می­شناسند و نه پیروزی را، نیست.” من فروتنانه شما را در مسیرتان به سمت اتصال دات­ها به‌هم راهنمایی می­کنم.

چگونه به­ طور اتفاقی یک ­میلیونر اپ شدم؟

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

خوشحال‌ترین مردم روی زمین

من بخشی از شادترین روزهای زندگی‌ام را روی زمین خوابیده‌ام و برای پیدا کردن غذا، جستجو کرده‌ام. در جنگل‌ها پیاده روی کرده‌ام و آبشارهای پنهان را دیده‌ام. گاهی به‌همراه روستاییان گراز وحشی شکار کرده‌ام و به سلامتی رییس هفتاد و نه ساله‌ی قبیله، نوشیدنی تلخ کاوا کاوا را در پوسته‌ی نارگیل ‌نوشیده‌ام!

به جزیره‌ی «ساووساوو»، که یکی از ۳۳۶ جزیره از مجمع‌الجزایر فیجی است رفته بودم. مردم آن‌جا آسان می­خندیدند، ساده غذا می­خوردند و روی زمین زندگی می­کردند. این جزیره از کوه­های سرسبز و باطراوتی تشکیل شده بود که از آب‌های فیروزه­ای رنگ اقیانوس آرام جنوبی سر برآورده بودند.

در ستایش امپراطوری اپ

“پنج سال پیش، شروع به طراحی اپلیکیشن برای آیفون کردم و روزانه حدود ۲۵ دلار درآمد داشتم. تا این‌که با «چاد» آشنا شدم. با استفاده از تکنیک‌هایی که چاد فقط در یک جلسه به من یاد داد توانستم بارها جزو ۲۰ اپ برتر در اپ استور باشم و حتی گاهی سود دریافتی‌ا‌م از ۲۰۰۰ دلار بیش‌تر باشد. قطعا این کتاب را نمی‌توانید نخوانده در کتابخانه‌تان بگذارید؛ از اول تا آخرش را بخوانید، چرا که رازهای ساده‌ی آن مردم را میلیونر می‌کند.”

– «تری اسمیت»، طراح بازی آیفون و بازاریاب غیرمستقیم


دلیل این‌که تصمیم گرفتم به مدت یک هفته میان روستاییان آن‌جا زندگی کنم این بود که از شادترین مردمان زمین محسوب می‌شوند. مردم روستاهای ساووساوو به اندازه‌ای که هر کسی می­توانست، خوشحال و راضی بودند و با این‌که شیوه‌ی زندگی‌شان کمی گیج‌کننده بود، لبخند‌شان واقعی بود.

نحوهی زندگی مردم فیجی بسیار جالب توجه و روح‌بخش بود؛ چرا که از هرآن‌چه تا آن‌ موقع تجربه کرده بودم، متفاوت به‌نظر می‌رسید. آن‌چه من از فرهنگ این مردم یاد گرفتم را می­توان در هشت کلمه خلاصه کرد: «قانع غنی است و عشق همه جا هست.»

بعد از ترک روستا، آن‌قدر تحت تاثیر قرار گرفته بودم که دل‌ام می‌خواست این تجربه را با دیگران قسمت کنم. در کمال ناباوری در یک فروشگاه در جزیره‌ی سیگنال وای-فای گرفتم و در ایمیلی از دو دوست صمیمی‌ام «پاتریک» و «ندیم» خواستم که به من ملحق شوند. از آن‌جایی که آن‌ها ذاتا ماجراجو بودند، پاتریک از کارولینای جنوبی و ندیم از بنگلادش سوار اولین پرواز شدند و خودشان را رساندند.
دو روز بعد سه تایی در ساحل نشسته بودیم و خورشید و زیبایی جزیره را ستایش می‌کردیم.

ندیم پرسید: “خب برنامه ی بعدی چیه؟”

من جواب دادم: “همیشه دوست داشتم غواصی یاد بگیرم؛ قبلا هیچ وقت فرصت‌اش پیش نیومده بود.”

ندیم گفت: “آره، همین خوبه!”

با آیفون‌ام گوگل کردم و یک کلاس غواصی در جزیره پیدا کردم که طبق آن‌چه گوگل مپ نشان می‌داد در همان خیابان بود. کنار ساحل سنگی، کلبه‌ای کوچک پیدا کردیم که روی در ورودی‌ش نوشته بود ­«آموزش غواصی». داخل کلبه مردی لاغر با دندان‌های ریخته و لبخندی بزرگ گفت مارا به دریا می­برد و غواصی یادمان می­دهد. دوساعت بعد، در عمق دوازده متری دریای آبی، به‌همراه رنگین کمانی از ماهی‌ها و مرجان‌های آبی در زیرمان و لاک پشت بزرگ دو متری در کنارمان، شنا میکردیم. واقعا تجربه‌ی نفس‌گیری بود.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.