لدا یعنی پایان بهار عارفان(فصل پاییز) و آغاز زمستان. زمستان با همه جذابیتها و خصوصیتهای خوبی که دارد متاسفانه چندسالی است به نمادی از رنج و سختی ایرانیان مقیم در کلانشهرها بهویژه تهران تبدیل شده است. در چلههای کوچک و بزرگ زمستان، هوای کلانشهرهای ایران دچار پدیده وارونگی میشود و انواع آلایندهها، زیستن در آنها را مشکل و جانفرسا میکند و در پایتخت هم کار به انواع هشدار به سالخوردگان و بیماران قلبی و نیز تعطیلی مدارس ابتدایی و گاه راهنمایی میکشد.
این ترجیعبندی است که در دو دهه اخیر پیوسته تکرار میشود و در این بازه زمانی طولانی مسئولان به جای تدوین و اجرای طرحهای سازنده، معلولنگری را دنبال میکنند و کارشان تنها مصداق مبارزه با معلول است حتی در بعضی موارد تصمیماتی را اتخاذ و دنبال میکنند که موجب تشدید مشکلات است.
به یک مثال ساده توجه فرمایید: در تهران بنا بهگفته یکی از مسئولان شهرداری، حدود 4میلیون خودرو در رفتوآمد هستند که 6برابر ظرفیت خیابانها و معابر است. چنانچه 70درصد پراکنش انواع آلاینده را که توسط همین خودروها صورت میگیرد، مدنظر قرار دهیم در آن صورت پلاک کردن و افزودن روزی 1000 دستگاه به آمار فوق به نظر میآید نقض غرضی باشد اما انجام می گیرد!
مثالی دیگر: تعیین محدوده طرحترافیک در مناطق پرتردد و مرکزی از تصمیمات منطقی برای کاهش آلایندهها بود اما در عمل شاهد نعل وارونه بودیم و روزانه هزاران دستگاه خودرو با پرداخت مبلغی جواز عبور و مرور و تردد در مناطق مذکور را بهدست میآورند آیا نقض غرض آشکارتر از این میشود!