اختلال نافرمانی مقابلهجویانه، اختلال سلوک،
اختلال انفجاری متناوب و اختلال شخصیت ضداجتماعی، جنون آتشافروزی و جنون
دزدی، اختلالاتی هستند که وجه مشترک آنها نقض حقوق دیگران و عدم کنترل
هیجانات و رفتارهاست.
هفته نامه سلامت - دکتر هانیه زایررضایی*:
آیا تا به حال با افرادی مواجه شدهاید که به نظر میرسد کنترلی بر
هیجانات خود ندارند؟ افرادی که به نظر میرسد بهراحتی و بدون احساس گناه و
پشیمانی حقوق دیگران را نقض میکنند یا بهطور چشمگیر با هنجارهای اجتماعی
یا مراجع قدرت درگیرند.
در آخرین بهروزرسانی
راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM V) به گروه اختلالاتی اشاره
شده که وجه مشترک آنها نقض حقوق دیگران و عدم کنترل هیجانات و رفتارهاست،
اگرچه علل زیربنایی این اختلالات میتواند متفاوت باشد. اختلال نافرمانی
مقابلهجویانه، اختلال سلوک، اختلال انفجاری متناوب و اختلال شخصیت
ضداجتماعی، جنون آتشافروزی و جنون دزدی در این گروه قرار میگیرند که
درباره هر کدام به اختصار توضیح میدهیم.
اختلال نافرمانی مقابلهجویانه
شاید با کودکان یا
نوجوانانی مواجه شده باشید که به نظر میرسد همیشه درحال مخالفت کردن با
مراجع قدرت مثل والدین، معلمان رئیس و... هستند. اصلا مهم نیست که موضوع
موردبحث چیست، مهم جروبحث کردن، خلق تحریکپذیر و رفتار تلافیجویانه است
که اگر بیش از 6 ماه در یک کودک زیر 5 سال در بیشتر روزها وجود داشته باشد و
در کودک بالای 5 سال دستکم یکبار در هفته در مدت 6 ماه دیده شود باید به
آن شک کرد.
این افراد بهعنوان افرادی
زودرنج، عصبی و کینهجو که معمولا از انجام درخواست مراجع قدرت و عمل به
قوانین سرباز میزنند، شناخته میشوند که غالبا اطرافیان نزدیک و خانواده
را میرنجانند و رفتارشان تاثیر منفی روی کارکرد اجتماعی، تحصیلی، شغلی یا
دیگر حوزههای مهم زندگیشان دارد که و اغلب باعث تخریب قابلتوجه سازگاری
هیجانی- اجتماعی فرد میشود. جالب است این افراد خود را نافرمان یا
مقابلهجو نمیدانند، در عوض غالبا رفتارشان را واکنشی به درخواستها یا
شرایط غیرمنطقی اطرافشان میدانند.
• علل احتمالی:
این اختلال در خانوادههایی که مراقبت از کودک بهدلیل جایگزینیهای پیاپی
مراقب، از هم گسیخته یا خانوادههایی که به شیوهای خشن، ناپایدار یا توام
با غفلت با کودک رفتار میکنند، شایعتر است و اولین علائم آن معمولا در
دوران دبستان پدیدار میشود و اغلب مقدمهای بر شکلگیری اختلال سلوک است.
اختلال سلوک
در این اختلال آنچه که
غالب است، رفتارهای تکرارشونده نقض حقوق دیگران و پیروی نکردن از قوانین و
قواعد پذیرفتهشده جامعه است که با دستکم 3 مورد از این موارد که به مدت
12 ماه طول کشیده باشد، مشخص میشود. این موارد شامل پرخاشگری به حیوانات و
انسانها مثلا با قلدری کردن، تهدید کردن، زد و خورد و قساوت نسبت به
انسانها و حیوانات است. این افراد بهطور عمدی به دیگران خسارت جدی وارد و
اموال دیگران را تخریب میکنند.
به زور وارد حریم شخصی
افراد میشوند و دروغ میگویند. در دوران نوجوانی بدون اجازه و اطلاع
والدین شبها بیرون از خانه میمانند یا دائم از مدرسه فرار میکنند. نکته
مهم این است که این افراد به هیچ عنوان پس از انجام کار اشتباهی که انجام
دادهاند، پشیمان نمیشوند و احساس گناه ندارند و نگران پیامد شکستن قوانین
جامعه نیستند. به نظر میرسد آنها نسبت به احساسات دیگران بیاعتنا هستند و
توانایی همدلی ندارند. اگر این علائم و رفتارها از فردی که زیر 18 سال است
سر بزند، تشخیص، اختلال سلوک است اما برای فرد واجد این شرایطی که بالای
18 سال دارد، تشخیص اختلال شخصیت ضداجتماعی گذاشته میشود.
• علل احتمالی:
یکی از عواملی که برای ابتلا به این اختلال ذکر شده، ژنتیک است. این
اختلال میان کودکانی که دارای والدین دچار اختلال شدید مصرف الکل، اختلال
افسردگی و دوقطبی هستند یا سابقه اختلال سلوک و اختلال شخصیت ضداجتماعی
دارند، شایعتر است. اختلال سلوک ممکن است با شروع زودرس رفتارجنسی، مصرف
الکل، سیگار کشیدن، مصرف مواد غیرقانونی و اعمال بیپروا و مخاطرهجویانه
همراه باشد.